بحران پیشامدی است که به صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ میدهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه میانجامد. بحران باعث به وجود آمدن شرایطی میشود که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اساسی و فوقالعاده است. بحرانها بر حسب نوع و شدت متفاوتند. بحران یک فشار بزرگ و ویژه است که باعث در هم شکسته شدن انگارههای متعارف و واکنشهای گسترده میشود و آسیبها، تهدیدها، خطرها و نیازهای تازهای به وجود میآورد. بحران همچنان که نشانگر یک مانع، آسیب، ضایعه یا تهدید است، نشانگر فرصت برای رشد یا افول نیز میباشد.
بحران را میتوان دوران پراز مشکلی در زندگی انسان توصیف کرد که در نتیجهی یک یا چند رویداد بزرگ غاز میشود. عوامل آن ممکن است از دست دادن چیزی یا کسی یا تغییرات بزرگی در زندگی به شکل رویدادهایی ناگهانی مانند فاجعهای طبیعی یا سوانح جدی یا عمل تروریستی باشد. مشکلات درازمدتی مانند مشکلات مربوط به کار، امور مالی، جدایی یا اطلاع یافتن از بیماری خود یا عزیزان نیز میتواند باعث بروز بحران شود.
قرارگرفتن در برابر خواستهها و الزاماتی نیز که احساس شود انجام آنها خارج از توان است ،می تواند به بحران بیانجامد. این پدیده می تواند باعث شود که انسان احساس کند تسلط بر خود را از دست داده است و نمیداند چه هویتی دارد و چه میخواهد. بحران میتواند درپی حوادثی مثبت مانند ازدواج و صاحب فرزند شدن نیز به وجود آید.
ویژگیهای بحران
معمولاً غیرقابل پیشبینی است (یعنی نمیتوان پیشبینی کرد که کی و در کجا اتفاق میافتد) اما معمولاً غیرمنتظره نیست بجز بلایای طبیعی که باعث بحران .میشود
.بیشتر یک وضعیت اضطراری و آنی است تا یک حالت ماندگار
پویا و متغیراست.
بحرانشناسی
بحرانشناسی بخش مهمی از فرایند مدیریت بحران است.
شناخت هر چه دقیقتر بحران، به کنترل و هدایت هرچه مؤثرتر آن کمک کرده و مدیران بحران میتوانند با تفکیک تفصیلی مسئله پیش رو، آن را مدیریتذیر گردانند.
واکنش به بحران چه تاثیری برزندگی می تواند داشته باشد؟
انسانها، بسته به حساسیت و تجربههای پیشینشان، واکنشهای متفاوتی در برابر بحرانها نشان می دهند. احساس اضطراب، نگرانی، خستگی و مشکل خواب حالاتی معمولی در این موارد است. احساس نومیدی، تنهایی، تهی بودن و طردشدگی نیز ممکن است به وجود آید که این حالتها طبیعی است.
در موارد بحرانی اهمیت دارد که به خودمان اجازه داشتن احساسات متفاوت را بدهیم و همه چیز را در درونمان نگه نداریم.
هنگام وقوع بحران با کودکان رفتار کنیم؟
یکی از اصلیترین ویژگیهای دوران کودکی، در حال تکمیل بودن روند رشد مغزی و آسیبپذیری روانی است. دو نوع از بحرانهای بزرگ که کودکان را در معرض خطر قرار میدهد: بحرانهای طبیعی مانند زلزله و سیل و بحرانهای دستساز بشر مانند جنگ یا درگیریهای درون شهری هستند.
پس از وقوع یک بحران، اغلب والدین سردرگم هستند که باید درباره آن با کودک خود صحبت کنند یا اتفاقات پیشآمده را از او پنهان کنند. کودکان بسیار بیشتر از آنچه که تصور میکنید معنای گفتوگوهای شما از حوادثی را که رخ داده است، درک میکنند. هنگامی که بزرگسالان با یکدیگر درباره یک بحران و حوادث رخداده پس از آن صحبت میکنند، کودکان کاملا نظرات آنها را جدی میگیرند. به همین سبب بهترین رفتار از سوی شما این است که بنشینید و درباره وقوع بحران با کودک خود صحبت کنید. اگر این کار را نکنید، کودک شما خود به تنهایی به این نتیجه میرسد که چقدر وقوع این بحران خاص یا وقوع بلایای طبیعی میتواند وحشتناک باشد و اغلب تصویری که در ذهن او شکل میگیرد بسیار بدتر از آن چیزی است که در واقعیت رخ داده است. کودکان برای داشتن احساس امنیت کاملا وابسته به پدر و مادر خود هستند. هنگامی که والدین ناراحت، مضطرب، آشفته و بیتوجه به آنها هستند، کودکان بخش زیادی از احساس امنیت خود را از دست میدهند.
زمانی را به صحبت با کودک خود اختصاص دهید
شما زیر بار اضطراب و تنش شدیدی هستید و ممکن است فکر کنید اختصاص زمانی برای صحبت با کودکتان، آخرین نگرانیای است که در این شرایط باید داشته باشید؛ اما فراموش نکنید که کودکتان به شما نیاز دارد. والدین معمولا منتظر میمانند تا زمان مناسبی برای صحبت با کودک فراهم شود؛ اما بهترین زمان برای صحبت با کودکان هنگامی است که آنها اضطراب دارند و نیازمند پاسخ شما هستند. لحظهای که در کنار کودکتان مینشینید و با واژههایی اطمینانبخش با او صحبت میگویید یا او را در آغوش میگیرید؛ احساس امنیت را در او ایجاد کردهاید.
احساسات آنها را بپذیرید
نگرانیها و احساسات کودک خود را بپذیرید. برای این کار معمولا لازم است که شما به خوبی به حرفهای او گوش کنید. زمانی را به مطرح کردن پرسشهایی با کودک اختصاص دهید تا کشف کنید دلیل اصلی ناامیدی و ترس او از وقوع بحران و بلایای طبیعی چیست. هنگامی که کودکان مضطرب هستند ممکن است خواهر و برادر یا حیوان خانگی خود را بزنند یا کارهای پرخاشکرانه دیگری انجام دهند. درحالیکه شما باید این مسئله را برای او روشن کنید که در این موقعیت، این رفتارها اصلا پذیرفتنی نیست. در عوض شما باید احساسات او را بپذیرید و به او اجازه دهید گریه کند، فریاد بزند یا ناراحتی و خشم خود را به روشهای دیگری بروز دهد. شما نمیتوانید تعیین کنید که کودک باید چه احساسی داشته باشد؛ شما فقط میتوانید با گفتن جملههایی مثل «اشکالی نداره گریه کنی» یا «من هم ناراحتم» یا «من هم عصبانی هستم، بیا بریم بیرون و انقدر بدوییم که عصبانیتمون کم بشه» به او کمک کنید تا احساساتش را با شما سهیم شود.
درباره وقوع بحران با او روراست باشید
برای اینکه به کودکان کمک کنید تا وقوع بحران را درک کنند، باید با آنها صادق باشید؛ بدون اینکه به طور غیرواقعی درباره شرایط خوشبین یا بدبین باشید. صداقت به شما کمک میکند تا رابطهای محکم و قابل اعتماد با کودکتان برقرار کنید. با او به سادگی صحبت کنید و اطلاعات کافی را فقط در پاسخ به پرسشهایش بدهید. صادق بودن گاهی به معنای پذیرفتن این واقعیت است که شما پاسخ همه پرسشهای او را نمیدانید. هنگامی که به کودک خود میگویید چه چیزی را نمیدانید، همچنین به او بگویید چه چیزهایی را هم میدانید تا اینگونه به او قوت قلب بدهید.
اجازه دهید تا کودکان هم کمک کنند
هنگام وقوع بحران و بلایای طبیعی همه کودکان میتوانند کاری برای کمک به بهبود شرایط انجام دهند. هنگامی که آنها کاری هرچند کوچک را که بهشان واگذار شده است، انجام میدهند، احساس میکنند بخشی از راهحل هستند، نه اینکه خود مشکل. هنگامی که کودکان در حال کمک به شما هستند، آنها را تحسین کنید. اجازه دهید تا جای ممکن کودکان در تصمیمگیریهای هرروزه درباره بحران پیشآمده شرکت کنند. به این وسیله آنها میآموزند که چگونه چه در این موقعیت بحرانی و چه در زندگی آینده، شرایط را کنترل کنند.
به کودکان اطمینان و قوتقلب دهید
کودکانی که وقوع بحران و بلایای طبیعی را در زندگی خود تجربه کردهاند، درباره آینده نگران هستند. آنها سردرگم هستند که آیا به اندازه کافی پول برای لباس و غذا خواهند داشت و اینکه آیا خانواده آنها مجبور به کوچ و مهاجرت خواهند شد یا خیر. هنگامی که کودک شما از آینده میپرسد، تلاش کنید که همچنان که پاسخ شما صادقانه است، احساس امنیت را نیز در او ایجاد کند.
هنگامی که کودکان مضطرب هستند، معمولا احساسات خود را با کارها یا رفتارهایشان نشان میدهند و نه با کلمات. اغلب نیز رفتارهای پرخاشگرانه و نامناسب با شرایط از خود نشان میدهند. به عنوان مثال کودکان خردسال ممکن است دچار مشکل شبادراری شوند. کودکانی که به مدرسه میروند ممکن است در مدرسه یا در زمین بازی دعوا کنند و نوجوانان نیز رفتارهای خطرناک از خود بروز دهند. برخی کودکان ممکن است تنها با همسالانشان یا در مدرسه رفتار نامناسب داشته باشند و در خانه رفتارشان به نظر طبیعی بیاید. همه این رفتارها در پاسخ کودکان به اضطراب و تنش، طبیعی هستند. اگر کودک شما به گونهای متفاوت عمل میکند یا غیرقابل قبول رفتار میکند، تلاش کنید تا به او احساس آرامش، اطمینان و قوت قلب دهید. او در این زمان به توجه و محبت بیشتر از سوی شما نیاز دارد.
در اینجا به برخی از رفتارهای ناشی از تنش و اضطراب اشاره میشود:
رفتار ناشی از اضطراب کودکان خردسال در مواجهه با بحران:
- شبادراری
- وابستگی بیش از حد و گریه کردن
- کابوس شبانه
- دلدرد
- ترس
- دعوا کردن و کتککاری و دیگر رفتارهای خشونتآمیز دوریگزینی از گروه همسالان و خانواده دشواری در تمرکز و توجه عملکرد ضعیف در مدرسه
- رفتارهایی که مخالف معمول است: کودکان محافظهکار، بیپروا میشوند؛ کودکان اجتماعی، گوشهگیر میشوند و…
- تغییر وزن شدید
- اطاعت و پیروی شدید
- خستگی
مراسم و برنامههای معمول خانوادگی، در کودکان احساس ثبات ایجاد میکنند. تا جای ممکن تلاش کنید تا برنامهها و مراسم خانوادگی را پس از وقوع بحران و بلایای طبیعی همچنان حفظ کنید و انجام دهید. کارهایی که به سادگی میتوانید در کنار دیگر اعضای خانواده انجام دهید. این برنامهها میتواند برای تمامی اعضای خانواده و مثلا یک شام خانوادگی در کنار هم یا برگزاری یک دیدار صمیمانه باشد. این برنامه برای کودکان خردسال میتواند کتاب خواندن یا بازی با اسباببازی موردعلاقهاش باشد و برای کودکان بزرگتر، دیدن برنامه محبوب تلویزیونی یا سپری کردن زمانی برای صحبت با دوستان با تلفن. اگر این فعالیتها به کودک شما کمک میکند تا احساس بهتری داشته باشد، کودکتان را تشویق به انجام آن کنید.
مرسده عامری
Instagram: mercede.ameri
0 Comments