خشونت چیست؟
خشونت به معنای پاسخ نادرست به ناکامیها و شکستهای زندگی است. اگر در زندگیتان دچار ناامیدی و یأس پیدرپی میشوید، ممکن است راحتترین پاسخ ممکن را بروز خشم بدانید که در واقع بدترین نوع پاسخ به اتفاقات بد زندگی محسوب میشود. اساسا به معنای راهی برای آسیب رساندن به دیگران تعریف میشود. خشونت به دنبال احساس خشم شدید بروز پیدا میکند، به نحوی که با تخلیه آنی هیجانتان، میخواهید احساس راحتی کنید. غافل از اینکه این عمل هم عواقب بدی به دنبال دارد، هم خشمتان به طور صحیح تخلیه نمیشود.
خشونت علل گوناگونی دارد که طیف وسیعی از دلایل را شامل میشود. در واقع چندین عامل منشا خشونت هستند. شناسایی و مدیریت این عوامل به فرد کمک میکند تا در هنگام مواجهه با مسائل خشم خود را مدیریت کند. علل خشونت دو دسته هستند، فیزیولوژی و روانشناختی:
۱. علل فیزیولوژیکی خشونت
اغلب عوامل فیزیولوژیکی در کنترل و اختیار فرد پرخاشگر نیستند اما نمیتوان خشونت را با این فرضیه که فرد کنترلی بر رفتار خود ندارد، توجیه کرد. سکته مغزی، آسیبهای مغزی، سکته قلبی، کمبود برخی ویتامینها، کمبود برخی املاح و مواد معدنی در بدن، باعث ایجاد خشونت و خشم در فرد میشود. علل فیزیولوژیکی را میتوان در بدن بیمار بررسی کرد.
۲. علل روانشناختی خشونت
اصلیترین علت خشونت را باید در روان فرد جستجو کرد. گاهی عوامل روانیِ خشونت ریشه در یک تعارض حل نشده دارند. یعنی فرد در مقابل یک مسئله یا احساس دچار دوگانگی است. این دوگانگی اغلب خود را به صورت طغیانهای پرخاشگرانه در مقابل دیگران نشان میدهد. یکی دیگر از علل روانی میتواند ناتوانی در کنترل هیجانات باشد.
بررسی عوامل مؤثر در بروز خشونت
این دسته از عوامل زیرمجموعهی موارد بالا محسوب میشوند که آنها را به صورت جزئیتر بررسی کردهایم:
۱. احساسات غیر قابل کنترل
وقتی کسی را در زندگی از دست دادهاید یا در زندگی شخصی یا محیط کاریتان دچار شکست شدهاید، اگر فردی هستید که زود ناامید میشوید و خود را در موقعیتهایی که کمی در آن ضعف دارید، بازنده میدانید، ممکن است زمینهای برای بروز خشم در خود ایجاد کنید. البته این نوع خشم در درازمدت بروز پیدا میکند.
۲. عدم توانایی در تمرکز و کنترل افکار مزاحم
گاهی افکار منفی مانند خوره به جان شما میافتد. به طوری که نمیتوانید با آنها مقابله کنید و جلوی به وجود آمدن آن را بگیرید. مثل: من آدم کارآمدی نیستم، دست به هر کاری میزنم ناموفقام، هر کاری میکنم نمیتوانم به اهدافم دست پیدا کنم. این افکار مزاحم میتواند در درازمدت تولید خشم پنهان کند و اثرات مخربی بر زندگی شما بگذارد.
۳. انگیزهی قبلی
گاهی عدم بروز خشم در مقابل کسی، باعث انباشت و بزرگ شدن حس تنفر و خشم در شمامیشود. برخی افراد در این شرایط برای کاهش احساس خشم از مکانیسمهای دفاعی ناپخته استفاده میکنند یا به صورت شخصیتی منفعل پرخاشگر احساسات خود را نشان میدهند.
۴. خواب ناکافی و بیخوابی مداوم
میزان خواب بر روی سیستم ایمنی بدن، بر نحوه برخوردتان با مسائل و تحمل شرایط سخت تاثیر دارد. نداشتن خواب کافی تحمل و طاقتتان در برابر مسائل را کم میکند و زود از کوره درمیروید. اگر سیستم ایمنی بدن به هر دلیلی دچار اشکال شود، یکی از علامتهای آن بروز خشم و پرخاشگری است. در واقع بدن کمبودهایش را به نوعی با پرخاشگری درخواست میکند.
۵.فعالیت زیاد ذهنی یا جسمی
فعالیت فکری یا جسمی زیاد در تولید خشونت نقش دارند. اگر چند شبانه روز شب کار بوده و کار سخت و حساسی را انجام دهید، یا چند شبانه روز بر روی پروژهی دانشگاهی خود کار کرده و وقت بگذارید، شاید بعد از آن تا مدتی، حتی حوصلۀ خودتان را هم نداشته باشید و آستانه تحمل شما به شدت افت کند. بی حوصلگی ناشی از کار و فعالیت زیاد شبانه روزی میتواند منجر به خشم و ابراز خشونت شود.
۶. حوادث گذشته و محیط
خشونت یک مشکل رفتاری بوده و محیط نقش اساسی در شکلگیری آن دارد. گذشته فرد نیز علت خشونت را نشان میدهد. فردی که در خانوادهای پر از جنگ و دعوا رشد کرده است، احتمال اینکه در آینده فردی پرخاشگر شود خیلی بیشتر است. محیط فرد میتواند در خشونت تاثیر زیادی داشته باشد.
خشونت لزوما به این علت که ما آگاهانه قصد آسیب به کسی را داریم، اتفاق نمیافتد، بلکه خیلی اوقات زمانی اتفاق میافتد که ما طرف مقابل را فردی مشابه با خودمان نمیبینیم و فصل مشترکی با او نمییابیم. متوجه نیستیم که احساسها و نیازهای آن فرد نیز شبیه ما است.
انواع خشونت:
خشونت کلامی
یکی از رایجترین انواع خشونت در کشور ما خشونت کلامی است که به روشهای گوناگونی انجام میشود. خشونت کلامی میتواند شامل ناسزا، دشنام، بدگویی پشت سر افراد دیگر، زورگویی، رفتارهای قلدرمعابانه، داد و فریاد بر سر هم و… باشد.
خشونت غیرکلامی
مثل خشونت جنسی، خشونت روانی، خشونت نوشتاری (مانند نوشتن شعار و متنهای توهینآمیز در فضاهای مختلف حقیقی و مجازی).
خشونت علیه کودکان
خشونت علیه کودکان به علت ناتوانی کودکان در برخورد مناسب، متاسفانه بی پاسخ میماند. کودکی که مورد خشونت واقع میشود اغلب نمیتواند در مقابل شخص مورد نظر از خود دفاع کند. به همین دلیل خشونت در او ریشه دوانده و در بزرگسالی احتمال بیشتری دارد تا رفتار خشونتآمیز داشته باشد.
خشونت اقتصادی
خشونت اقتصادی بیشتر برای زنان اتفاق میافتد. مثلا یک آقا با خرجی ندادن و قطع کردن آن میتواند به طور غیرمستقیم به همسر خود اعمال خشونت کند. یا مرد میتواند با آسیب رساندن به وسیلههای شخصی زن، خشونت خود را بروز دهد.
انواع خشونت خانگی
فیزیکی: شاید خطرناک ترین نوع خشونت خانگی، ضرب و شتم مهاجم باشد. اعمالی مثل مشت زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، تکانهای شدید، هل دادن، خفه کردن، زخم کردن، غرق کردن، کشیدن مو، سوزاندن و حتی تهدید به حمله فیزیکی، قطع کردن نیازهای فیزیکی مثل تغذیه، بهداشت، کمک به درمان جراحت یا بیماری و زندانی کردن جزو خشونتهای فیزیکی است. پرتاب اشیا، شکستن و آسیب زدن به وسایل خانه و حتی آسیب زدن به حیوانات خانگی نیز از این جمله است.
روانی: توهین، تهدید، فحاشی، ترساندن، تحقیر، شک، انتقاد بی رحمانه، تخریب شخصیت، شستشوی مغزی، نادیده گرفتن، تخریب عزت نفس.
خشونت اجتماعی و محدود کردن: این نوع خشونت معمولا با کنترل رفتارهای قربانی صورت می گیرد و معمولا همراه با سایر انواع خشونتهای خانگی به اتفاق می افتد. محدودیت در خروج از منزل، محدودیت در ارتباط با اعضای خانواده و دوستان، تنظیم و کنترل رفتوآمدها و همچنین کنترل فکر و احساس او نیز میتواند شامل این دسته از خشونت ها باشد. زیر سوال بردن علایق یا افراد مورد علاقه و اعتقادات نیز جزء خشونت های اجتماعی است. معمولا فرد مهاجم این موارد را برای ثابت کردن علاقه شما به خودش از شما درخواست میکند. یعنی میگوید تو اگر مرا دوست داشتی این کارها را میکردی یا نمیکردی. این رفتار معمولا به انزوا منتهی میشود.
نویسنده: مرسده عامری
0 Comments