هنر و زیباییشناسی
تفکر هنرمندانه به عنوان یک روش اجازه میدهد تا “ساختارهای پنهان در پشت واقعیت را کشف کنیم و شبکهای را به وجود آوریم که قادر به ادغام پردازش منطق و احساسات، تکنیک و بیان است.
آتلیه بیشتر از همه چیز محل پژوهش بود. اینکه همیشه با بازیهای جذاب متعددی که می توانستیم با تصاویر انجام دهیم مواجه میشدیم، برای ما یک امتیاز بود؛ مثل تبدیل شدن یک دانه خشخاش به یک نقطه، تبدیل شدن یک لکه نوری به یک پرنده در حال پرواز…» مالاگوتسی
مراکز رجیو امیلیا تمرکز ویژه ای روی هنر دارند. توجه به رشد عاطفی کودکان در این روش باعث شده که هنر به عنوان یکی از روش های مهم در بیان احساس نقش بازی کند.
این مراکز هیچ اصراری ندارند که کودکان را به هنرمند تبدیل کنند بلکه از این راه سعی دارند کودکان را بیشتر و بهتر بشناسند. به اعتقاد آنها هنر بهترین وسیله برای شناخت کودکان است.
در کنار شناخت کودکان فراهم کردن هر چه بیشتر ابزار هنری به کودک این فرصت را می دهد تا بهتر بتواند خود را بیان کند و تواناییهای خود را بروز دهد.
محیط نقش مهمی در فرآیند آموزش کودک دارد. کودک فقط در کلاس آموزش نمیبیند بلکه این آموزش در تداوم فضایی است که در پیرامون او جریان دارد. محیط یعنی خانه، کلاس، محله و شهر.
آنچه در این محیط ها اتفاق میافتد، برنامههایی که کودک در تلویزیون تماشا میکند، کتابهایی که با آنها مواجه میشود همگی نقش به سزایی در آموزش وی دارند.
نمیتوان انتظار داشت که کودک در فضایی خالی از محرکهای ارزشمند باشد و در کلاس چیزی بیاموزد یا اینکه فضای اطراف کودک ضد هنر باشد و در کلاس آموزشی چیزی به نام هنر را بیاموزد.
کار مربی هنر، حمایت از کشف ارتباطهاست، یعنی رقص در میان شناخت، سخنوری، منطق و تخیل.
حس زیبایی شناسی با همدلی و ایجاد یک رابطه مستحکم با چیزها رشد میکند. وظیفه آن نه تنها ایجاد ارتباط، بلکه شکستن محدودیت های ایجاد شده توسط تک زبانی، دستورالعملهای بیانعطاف، دستهبندیهای از پیش تعیین شده و پایان های قراردادی است.
آتلیهها و مربی هنر، قلب یادگیری مهدکودک و شرکای کلیدی مربیان هستند.