بررسی آزادی کودکان در شیوه آموزشی مونتسوری

by | جولای 6, 2019

آیا رویکرد مونتسوری همان شیوه آموزشوپرورشی است که در آن کودکان هر کاری دلشان بخواهد میتوانند انجام دهند؟

نکاتی برای شفافتر کردن تفکر آزادی در رویکرد مونتسوری:

ممکن است برخی والدین تصور کنند در مرکز آموزشی مونتسوری هیچ قانون و محدودیتی یا هیچ ساختار معنیدار و روشنی وجود ندارد و کودکان هر کاری دلشان بخواهد انجام میدهند؛ همه چیز آزاد است و کودک خودش تصمیم میگیرد.

حقیقت این است که در مونتسوری به کودک آزادی داده میشود، اما در قالب چهارچوبی معنیدار، مشخص و عادلانه با قوانین و محدودیتهایی که برای کودکان قابلفهم باشد.

آزادی را افراد مختلف بسیار متفاوت، و قاعدتاً بسیار شخصیی، تعریف میکنند. از یک طرف هرکس تأکید میکند که در آزادی او دخالت نشود، اجازه داشته باشد خودش تصمیمگیری کند، خودش را زیاد به خواستههایش پایبند نکند و غیره. از سوی دیگر زمانی که چیزی بیش از اندازه آزاد میشود و فرد بیش از حد از آزادیاش استفاده میکند، منجر به نگرش منفی به آزادی میشود. اما این موضوع تفسیری شخصی است و هر کس آن را متفاوت احساس میکند.

دکتر مونتسوری، که مبدع این رویکرد است، بارها از مفهوم آزادی استفاده کرده، اما همیشه آن را در ارتباط با نظم و انضباط به کار برده؛ درحالیکه نظم و انضباط را مترادف مسئولیت میداند.

وقتی عبارت «نظم و انضباط» را در ارتباط با آزادی میشنویم و میخوانیم، همه چیز حالتی نسبی به خود میگیرد. برخی شاید نظم و انضباط را با احساس بدی میشنوند، زیرا نظم و انضباط برای بسیاری افراد معنای منفی دارد.

اما برای دکتر مونتسوری یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست. او میگوید: «آنها دو روی یک سکهاندبرای رسیدن به تصویری واضحتر مهم است که معنای حدودی و سطحی هر کلمه را به صورت عینی در نظر بگیریم.

«آزادی» به معنای استقلال، رها بودن از قیدوبند، حق عملی ساختن افکار و خواستهها بر اساس اراده خود و حق تعیین سرنوشت است. در لغتنامه در معنی آزادی درمورد بیهدف بودن، عمل کردن بدون محدودیت، اعمال آنچه دلمان میخواهد یا آنچه دیگران دلشان میخواهد با ما انجام دهند و اجرای منافع خودخواهانه چیزی نمییابیم.

«نظم و انضباط» اینطور معنا شده است: «آراستگی»، «ترتیب»، «تنظیم»، «سازماندهی»، «اخلاق».

نظر خود شما به عنوان والدین در مورد «آزادی» و «مسئولیت» چیست؟

اگر به هر دو اصطلاح نگاهی تخصصی بیندازیم، «آزادی» چیزی کاملاً مطلوب است و «نظم» در معنای مثبت همان چیز مطلوب است.

همه شما مسلماً میخواهید کودکتان با افزایش سنش مستقلتر و مسئولتر شود. مونتسوری تأکید میکند که استفاده مسئولانه از آزادی نتیجه رشد کودکان است. بنابراین باید بهتدریج توسعه یابد و آموخته شود. این رشد با همدلی و انعطافپذیری بزرگسالان امکانپذیر است. هریک از والدین باید بهدقت تفاوت قائل شود بین انگیزهها و خواستههای کودک که باید حمایت شود و آن خواستههایی که لازم است محدود و مهار شوند.

اگر به کودکی که ارادهاش هنوز توسعه نیافته اجازه دهیم هرچه میخواهد انجام دهد، مفهوم آزادی را خدشهدار کردهایم.

اگر نوشتهها و اظهارات دکتر مونتسوری را در مورد اصول آزادی بهدقت مطالعه کنیم، معمولاً دربرگیرنده تفسیر و توضیح گسترده نیستند.

منظور دقیق مونتسوری زمانی که از آزادی در آموزشوپرورش صحبت میکند چیست؟

منظور او این است که کودکان را باتوجهبه سن و سطح پیشرفتشان بیشتر و بیشتر توانمند سازیم که:

مستقل تصمیمگیری کنند –

نظرها، نیازها و خواستههایشان را بهجا بیان کنند و جرئت ابراز آنها را داشته باشند –

با خود، دیگران و محیطشان رفتاری مسئولیتپذیر داشته باشند –

عواقب ناشی از تصمیمات آزادانه را، بسته به سن و سطح پیشرفت رشدی خویش، بر عهده بگیرند –

آزادی، آنگونه که بارها به اشتباه تعبیر و تفسیر و درموردش بحث میشود، بدان معنا نیست که:

فقط هرآنچه میخواهم، انجام دهم –

هرآنچه میخواهم، بدون محدودیت انجام دهم –

خودسرانه عملی انجام دهم که دیگران هزینه آن را متحمل شوند –

مجوزی باشد برای تخریب، آزار، عصبانی کردن، بیاحترامی و رفتار زشت –

این را کودکان باید به کمک ما بزرگسالان از ابتدا بیاموزند. شعار منتسوری در این مورد این است: «کمک کن خودم انجامش بدم

مونتسوری به کودکان بدون توجه به سنشان توجه میکند و احترام میگذارد. او حتی متوجه تلاش شیرخواران برای استقلال شد. نوزاد میخواهد بدون کمک گرفتن نشستن بیاموزد، میخواهد مستقلاً راه رفتن بیاموزد، میخواهد بیشتر و بیشتر جهان پیرامونش را بشناسد و با تمام حسهایش آن را کشف کند. اینگونه خواستن و عمل باهم در ارتباط تنگاتنگاند. نیاز شدید به استقلال در هر کودک سالمی وجود دارد؛ تنها اینگونه میتواند بیشتر و بیشتر از بزرگسالان مستقل و آزاد شود. ما نمیخواهیم کودکمان تماموقت به ما آویزان باشد.

استقلال باید در هر کودک باتوجهبه تواناییهایش تمرین و آموخته شود. برای آن دستورالعمل ثبتشدهای وجود ندارد، چون هر کودک متفاوت است و به همین دلیل به شرایط و فرصتهای متفاوتی نیاز دارد تا به استقلال دست یابد. در این راه کاراکتر و استعدادهای شخصی نقش ایفا میکنند و همچنین محیطی که کودک در آن میبالد. بعضی کودکان از ابتدا خیلی پیچیده، غیرقابل پیشبینی و شجاعاند، ولی ممکن است در محیطی قرار گیرند که در آن والدین بیشتر ترسو و نامطمئناند. معمولاً چنین کودکی در نیازش به آزادی بسیار محدود میشود. به همین دلیل بدون شک درگیری، اختلاف و جنگ قدرت پیش میآید.

دکتر مونتسوری در هر مرحله رشدی به مشاهده فردی کودکان اهمیت بسیار میدهد. او مطرح میکند که:

چگونه؟ –
کجا؟ –
چه میزان آزادی؟ –

میتوان به کودک داد (بر اساس سطح رشد او، دانش و تواناییاش و نیز اعتماد و انتظار ما).

بعضی راهها سخت و سنگی است، هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان. تنها زمانی که انسان آزادی را درست بیاموزد، میتواند از آن درست استفاده کند و به شخصی خودخواه و خودمحور تبدیل نشود. کسی که آموخته است با ساختار اجتماعی کنار بیاید، میتواند راه خوبی در تمام جنبههای زندگی پیدا کند، چراکه روابط بینفردی همیشه ما را احاطه کردهاند.

دکتر مونتسوری فرصتهایی برای تمرین روزانه کودکان فراهم میآورد تا آنها استفاده مناسب از آزادی را بیاموزند. در واقع کودکان از یک طرف با مرزهای طبیعی روبرو میشوند و از سوی دیگر به وجود ما بزرگسالان نیاز دارند تا همراهی و نظارت باتوجه را تجربه کنند.

ساختارهای تعیینشده باید واضح ارائه شوند:

  • درباره رفتارهای فردی،
  • درباره رفتار با یکدیگر،
  • درباره روتینها و ترتیب اتفاقات روز.

مرزهای طبیعی عبارتاند از:

  • محدودیت تواناییهای فردی (به طور مثال حتی در صورت وجود معلولیت)، محدودیت دانشی که سن و رشد کودک آن را تعیین میکند،
  • محدودیت زمان و فضا که آن را گردش سال و ریتم روز و محیط پیرامونی تعیین میکند که کودک در آن رشد میکند.

مرزهایی که کودکان توسط ما بزرگسالان از آنها مطلع میشوند:

  • قوانین و محدودیتهایی برای محافظت از خود کودک، مثلاً حفظ سلامتیاش،
  • قوانین و محدودیت برای حفاظت از دیگران،
  • قوانین و محدودیت برای ایجاد زندگی عادلانه در کنار یکدیگر در جامعهای دموکرات، به طور مثال احترام به اموال دیگران، احترام به ارزش دیگران، احترام به نظر دیگران و چیزهای دیگری که از دیگران انتظار داریم در مقابل ما انجام دهند.

دکتر مونتسوری میخواهد آزادی را در تنها در چهارچوب این ساختارها محقق کند.

«آزادی باید طوری ساخته شود که کودکان یاد بگیرند باتوجهبه سطح توانایی خود قادر باشند مستقل تصمیمگیری کنند

این به این معنی است که هرچه سن بالاتر میرود، کودک مسئولتر میشود و آزادی بیشتری میتوان به او اعطا کرد. البته این بدان معنی است که پدر و مادر مسئول، قوانین و محدودیتها را برای کودکانشان که در راه مسقل شدن هستند به طور منظم اصلاح کنند، از آنها سؤال کنند و آنها را به اندازه مناسب تغییر دهند. چنین روشی این شناخت را برای کودک به ارمغان میآورد که با افزایش سنش، عواقب هرگونه سوءاستفاده از آزادی را خودش باید بیشتر و بیشتر متحمل شود.

برای اینکه کودکان از ابتدا همیشه مسئولتر و منظمتر شوند، دکتر مونتسوری چهار پیشنهاد و ساختار برای آزادی شرح میدهد. با این قوانین، کودکان میتوانند از ابتدای یکسالگی به طور مستقل انتخابهایی کنند یا تصمیماتی بگیرند:

۱. اجازه شرکت آزادانه در تصمیمگیریهای روزمره را داشته باشد،

۲. آزادی تصمیمگیری داشته باشد درمورد اینکه کجا و با چه چیزی میخواهد خودش را سرگرم کندانتخاب نوع بازی و مکان بازی،

۳. شرکت آزادانه در تصمیمگیری درمورد اینکه با چه کسی میخواهد سرگرم شود؛ یعنی انتخاب همبازی یا انتخاب بزرگسالی که میخواهد او را نوازش کند یا با او بازی کند،

۴. آزادی تصمیمگیری درمورد اینکه چه زمانی و چه مدتی میخواهد بازی یا فعالیتی انجام دهد یا با کسی سرگرم شود.

نمونههایی از تصمیمگیری در مسائل روزمره:

  • مثلاً کودک اجازه دارد بین دو لباسی که به شرایط آبوهوایی میخورند یکی را انتخاب کند. او انتخاب کاملاً آزادی ندارد که در زمستان صندل پایش کند (آزادی مشروط به محدودیتهای طبیعی، در اینجا فصل).
  • در مهدکودک اجازه دارد زمان خوردن میانوعدهاش را خودش تعیین کند.
  • در مهدکودک زمان ناهار اجازه دارد از بین دو غذای موجود یکی را انتخاب کند.
  • هنگام غذا اجازه دارد مثلاً نخودفرنگیها را کنار بزند ولی سیبزمینیهایش را بخورد.
  • کودک اجازه دارد مقدار غذایش را باتوجهبه مقداری که فکر میکند میتواند بخورد، خودش تعیین کند و خودش غذایش را بکشد.
  • همچنین اجازه دارد خمیردندانش را خودش انتخاب کند (اما باید مسواک بزند).

با آزادی در این انتخابها میآموزد که در تصمیمگیری مشارکت کند و مسئولیت تصمیماتش را به عهده بگیرد.

نمونههایی از آزادی در تصمیمگیری درمورد اینکه کجا و با چه چیزی خودش را سرگرم کند:
  • کودک اسباببازی یا کاری را خودش انتخاب میکند. اما سرگرم شدن با آن باتوجهبه قوانین مشخص صورت میگیرد؛ با رعایت قوانین بازی، بدون شکستن چیزی و بدون صدمه زدن یا آزار رساندن به دیگری. بازی روی میز انجام میگیرد یا زیراندازی که برای بازی در نظر گرفته شده، نه سر راه یا جلو دری که باز میشود. (آزادی و نظم از کودک در برابر خطر محافظت میکند.)
  • کودک خودش وسایل نقاشی را انتخاب میکند اما باید فقط روی کاغذها و پشت میزهای درنظرگرفتهشده برای این کار نقاشی کند، نه روی دیوار یا سطح میز (مرزهای مشخص و احترام به وسایل).
    شرایط منطقی: ما باید مکانی مناسب پیشنهاد و فراهم کنیم، مثلاً رومیزی پهن شود یا زیردستی در اختیار کودکان قرار گیرد.
  • کودک اجازه دارد در چیدن میز غذا کمک کند. نحوه کار با ظرفها و چیدن آنها به کودکان نشان داده میشود تا چیزی نشکند.
  • کودک میتواند در مهدکودک برای فعالیتهای حرکتی به اتاق ورزش یا به حیاط برود. این مهم اما تحت نظارت انجام میشود، نه بهخاطر دخالت مداوم و وضع قوانین و مقررات، بلکه برای دفع بهموقع خطرات. مسلماً محدودیتهایی وجود دارد، مثلاً ممکن است مربی مریض باشد و درنتیجه برای کودک این آزادی فراهم نباشد که به حیاط برود. کودکان این را نیز باید بیاموزند که گاهی نمیتوان به خواسته آنها بلافاصله جامه عمل پوشاند.
  • وقتی کودک به آرامش نیاز دارد، برایش این امکان فراهم است که به گوشه دنج و خلوتی برود، ولو شود و حتی حوصله سررفتن را تجربه کند (سررفتن حوصله خودش محرکی است که شاید بعد از آن دوباره فعالیت را از سر بگیرد)، کتابی ورق بزند، لگوبازی کند و
  • وقتی کودک گرسنه میشود میتواند در بازه زمانی مشخصی (مثلاً ۵ ساعت) خودش تصمیم بگیرد که چه زمانی میخواهد غذا بخورد. او فقط در غذاخوری میتواند غذایش را بخورد. خوراکی فقط هنگام نشستن پشت میز خورده میشود، نه در رختکن یا چهارچوبِ در. اینها همان مرزهای طبیعی است.
    اگر صندلیهای متعددی خالی باشند، کودک میتواند خودش صندلیاش را انتخاب کند، اما نمیتواند همیشه روی صندلی مشخصی بنشیند، مثلاً وقتی کودک دیگری روی آن صندلی نشسته. او میتواند صبر کند تا آن صندلی خالی شود.
  • در زمان بازی آزاد، کودک اجازه دارد هر بازیای که میخواهد، انتخاب کند، اما همچنین میآموزد که کارهای مقرر را بپذیرد و انجام دهد.

با آزادی در موقعیتهای انتخاب، او میآموزد که در تصمیمگیری مشارکت کند و مسئولیت رفتار و تصمیم خود را به عهده بگیرد.

نمونههایی از آزادی در تصمیمگیری درمورد اینکه کودک با چه کسی میخواهد سرگرم شود:
  • کودک اجازه دارد انتخاب کند که با چه کسی میخواهد بازی کند. ممکن است در این مورد محدودیتی طبیعی وجود داشته باشد، به این صورت که کودکی که بهعنوان همبازی انتخاب شده نخواهد با کودکی بازی کند که انتخابش کرده. اما کودک مجاز نیست کسی را هل دهد یا چیزی از کسی بگیرد (تنها برای اینکه خواسته خود را به کرسی بنشاند یا عصبانیت خود را نشان دهد).
  • کودک اجازه دارد تصمیم بگیرد که با کدام بزرگسالی در مهدکودک میخواهد وقت بگذراند. این مسئله بهخصوص در زمان خوگیری و جذب کودک به مهدکودک بسیار مهم است. ممکن است در این مورد محدودیتی طبیعی وجود داشته باشد، به این صورت که بزرگسال انتخابشده توسط کودک در حال بازی با کودکان دیگر باشد، مریض باشد و
    باید به این نکته توجه شود که شاید کودک نخواهد بزرگسال بهخصوصی را در آغوش بگیرد یا روی پای او بنشیند. در این مورد میتوان راه محترمانه دیگری برای ارتباط با یکدیگر یافت.
نمونههایی از آزادی درمورد میزان زمانی که کودک میخواهد برای فعالیتی صرف کند:

کودک اجازه دارد بازی یا فعالیتی را که زمان بازیِ آزاد انتخاب کرده، به مدتی که مایل است، ادامه دهد. اما وسایل کار یا بازیاش را باید در پایان جمعآوری کند یا (اگر مایل است هنگامی که والدینش برای بردنش به مهدکودک میآیند نتیجه کارش را به آنها نشان دهد)، آن را در قفسه شخصیاش قرار دهد.

اما درعینحال باید یک مرحله مشخص کاری وجود داشته باشد. در این مرحله باید جذب شدن، انگیزه برای به اتمام رساندن بازی و تمرکز و پشتکار بهتدریج به وجود آید. برای این منظور لازم است بزرگسالی حساس و همدل حضور داشته باشد تا کودک را بارها بهخوبی مشاهده کند و متوجه شود که چه انتظارهایی میتوان از او داشت.

  • کودک این آزادی را دارد که هر زمان که گرسنه است، غذایش را بخورد و مقدار زمانی که نیاز دارد، در غذاخوری صرف کند. اما نمیتواند تنها یک گاز به لقمهاش بزند، برود بازی کند و دوباره بازگردد. او بهتدریج میآموزد تا تصمیمی آگاهانه بگیرد و برای غذاخوردنش وقت مشخصی تعیین کند. آگاهانه بداند «الان گرسنهام و آن را احساس میکنم و میپذیرم
    آزادی انتخاب زمان غذا خوردن در مهدکودک ما به این معنی است که کودکان با افزایش سن بیاموزند که تنها وقتی واقعاً گرسنهاند برای خوردن غذا در ناهارخوری حضور یابند.
  • کودکان در تنوعی از موقعیتها، تجربه و درک میکنند که خودشان میتوانند و اجازه دارند تصمیمگیری کنند، نظرشان شنیده میشود و به آن توجه میشود. اما این کار در چهاچوبی معنیدار، منظم و از پیش تعیینشده صورت میپذیرد؛ چهارچوبی که آنها میتوانند در آن آزاد و ایمن حرکت کنند.

وقتی در این چهار مرحله برای کودکان مدام این موقعیت به وجود میآید که نظر خود را بیان کنند و در تصمیمگیری شریک شوند، اصول مهمی میآموزند. این اصول اساس تصمیمگیریهای پیچیده و انتخابهای بعدیاند.

بهاینترتیب آزادی بهآرامی و مطابق سن کودک ساخته میشود و پایه خوب و مطمئنی برای آزادی در حال گسترش ایجاد میشود.

امروزه این روند وجود دارد که کودکان مجبورند در سنین پایین مرتب تصمیم بگیرند که چه میخواهند و چه نمیخواهند؛ درحالیکه هنوز برای اتخاذ آن تصمیم به پختگی لازم نرسیدهاند و تجربه کافی ندارند. درنتیجه به آنها بیجهت فشار میآید، درحالیکه مفهوم آزادی را در حین آن نمیآموزند.

رویکرد مونتسوری میکوشد برای کودکان از سنین پایین موقعیتهایی فراهم کند تا تصمیمات آزاد ولی دقیق بگیرند. این مسئله به میزان پیشرفت رشد و تجربههای پیشین کودک و بزرگسالانی بستگی دارد که او را احاطه کردهاند. مونتسوری میخواهد سنگبنایی بگذارد که توسط آن کودکان به شخصیتهایی مسئولیتپذیر بدل شوند. به همین دلیل نمیتوان به رویکرد مونسوری بهعنوان رویکردی بیقانون بنگریم. این رویکرد به قوانین و مرزهای معنادار و عادلانه زنده است؛ قوانین و مرزهایی که برای کودکان قابلفهماند و از روند رشد آنان محافظت و مراقبت میکنند.

شاید اجرای این موارد بسیار آسان به نظر برسد، اما چنین نیست. در مشاهده دقیق، این امر سختتر از تصور است زیرا در این راستا آزادیهای شخصی باید بارها بازبینی شود.

About the Author

Mercede Ameri

 هنردرمانگر، دانش‌آموخته دوره های مربی گری کودک از اتریش، دانش‌آموخته دوره های مربی گری رجیوامیلیا

Learn more on this topic

Related Blog Posts

برنامه‌ریزی برای خانه‌نشینی و درس و مشق

برنامه‌ریزی برای خانه‌نشینی و درس و مشق

برنامه‌ریزی روزهای قبل از کرونا، بچه‌ها بخشی از روز را در مدرسه می‌گذراندند و خیلی از برنامه‌ها، روشن بود و روزها دارای روتین بودند. اما متاسفانه آموزش از راه دور با روزهایی که بچه‌ها به مدرسه می‌رفتند متفاوت است و چارچوب معینی ندارد. تعدادی از بچه‌ها به‌طور طبیعی و...

جامعه کارآمد را چه کسانی می‌سازند؟

جامعه کارآمد را چه کسانی می‌سازند؟

«شُل و بی‌حاله، از جاش تکون نمی‌خوره، نمی‌دونه چی می‌خواد، دنبال کار نمی‌ره، همش جلوی کامپیوتر نشسته و بازی می‌کنه. بیش‌فعاله، تمرکز نداره، بی‌هدفه.» این توصیفات را از زبان والدین در مورد فرزندانشان کم نمی‌شنویم. آیا این عبارات گویای توانایی‌های افرادی برای ساختن...

Join in the conversation

Leave a Comment

0 Comments

Newsletter

Join for notifications on events, campaigns, & news