نگاهی به سریالها و فیلمهای ایرانی
تروماها تجارب رُعبآوری هستند که ما را ضعیف و بیدفاع میکنند. هنگام فکر کردن درباره تروما، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، معمولا تصادف است، مرگهای ناگهانی اعضای خانواده، تصادف خودرو یا بیماریهای مرگبار.
فردی که دچار تروما شده، تا مدتها یک چمدان نامرئی را با خود حمل میکند. باورها و انتظارات منفی انباشته شده در این چمدان، تمام جنبههای زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. افراد این چمدان را همهجا همراه خود می برند. آنان بر اثر تجربهای دردناک، یاد گرفتهاند که امنیتشان با اعتماد کردن به دیگری، به خطر میافتد پس بهتر است با کسی رابطه برقرار نکنند. در نتیجه این تفکر، اغلب، رفتارها و واکنش های شدید نشان میدهند که ممکن است باعث درماندگی خود و اطرافیانشان شود. پرخاشگری، فوران خشم، مشکلات خواب و دشواری تمرکز از این جملهاند. فردی که دچار تروما شده، نیاز به کمک درمانگر دارد و با توصیههای اعضای فامیل و دوستان و نزدیکان، نمیتواند درمان شود و از این تجربه سخت عبور کند.
برنامههای تلويزيونی در بُعد اجتماعی، فرهنگی و روانی، تاثیر زیادی بر زندگی افراد میگذارند. در یک تحقيق جامعهشناسی که در دانشگاه آزاد ایران انجام شد، مشخص شد جوانان و بانوانی که تحصیلات کمی دارند، تاثيرپذيری بیشتری نسبت به آقايان و قشر تحصیلکرده، از برنامههای تلویزیون دارند. به طور کلی وسايل ارتباط جمعی در عصر حاضر، به نوعی ابزار القای انديشهها بر افراد از قشرهای مختلف جامعه هستند. در چند دهه اخير با توجه به سرعت سرسام آور رشد تكنولوژی ارتباطات و اطلاعات، هر روزه بر پيچيدگی و كارآمدی این وسايل در جهان افزوده میشود. گستردگی و پيچيدگی جامعه انسانی در عصر كنونی، وجود رسانههای جمعی را در صحنه مناسبات اجتماعی، امری اجتناب ناپذير کرده است. از آنجا كه بخشی از فرهنگ از طريق رسانههای جمعی انتقال میيابد، میتوان گفت رسانهها بر شيوهی زندگی و سليقهی عمومی جامعه تاثير میگذارند.
بعضی از جامعهشناسان برای مطبوعات، رادیو تلویزیون و سینما، نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی» قائل هستند. آنان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید در کنار آموزشهای رسمی و مدرسهای به کار تکمیل مهارتها و دانستنیهای علمی، فرهنگی و اجتماعی همهی افراد به خصوص دانشجویان و دانش آموزان مشغولند. دو ویژگی مهم فراگیری و تأثیرگذاری از ویژگیهای خاص آموزش رسانهای است که میزان آن به تناسب نوع رسانهها متفاوت است. رسانهها از جهت زمان محدودیت ندارند و افراد، بهویژه کودکان و نوجوانان که آمادگی بیشتری برای آموزش پذیری دارند، در مجموع بیش از ساعاتی که در مدرسه می گذرانند، با رسانهها همدم می شوند. این در حالی است که در کشور ما، تعیین سن مجاز برای برنامهها و سریالهای تلویزیونی اصلا صورت نمیگیرد و در مورد فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکهخانگی هم به ندرت و فقط در صورت وجود صحنههای خشن صورت میگیرد.
در اكثر نقاط جهان، بسياری از مردم، ساعتهای زیادی را صرف تماشای رسانههای ديداری و گوش کردن به رسانههای شنيداری میكنند. با مراجعه به آمار و ارقام موجود در مورد تماشای تلويزيون در جهان، میتوان به اين واقعيت پی برد كه تلويزيون بيشترين سهم را در گذراندن اوقات فراغت افراد دارد. امروزه در مورد رسانههای همگانی از جمله تلويزيون، راديو و سينما مطالعات دقیق و منظمی صورت گرفته است. اين مطالعات و تحقيقات گسترده، حكايت از اهميت رسانههای جمعی به عنوان نهاد مهم اجتماعی دارد. همچنین باید بدانیم که عواملی چون نگرش، هنجارهای خانواده و جامعه و روابط خانوادگی و اجتماعی فرد، بر چگونگی پردازش محتوای رسانهها اثر میگذارد.
رسانهها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود، تعداد بی شماری از مخاطبان با سن، جنس، فرهنگ و قومیت های متفاوت را جذب میکنند. تلويزيون آثار بلند مدت در نگرش مخاطبان دارد و این تاثیر به تدریج در جامعه تسّری می یابد. فیلمها و برنامههای تلويزيونی میتوانند به عنوان مدل رفتاری برای اعضای جامعه نیز عمل کنند. انتقال کامل و بدون تغییر ارزشها و هنجارها از نسلی به نسل دیگر ممکن نیست. بدیهی است نسـلهـا، از ارشها و هنجارهـای نسـل گذشته، کاملا پیروی نمیکنند. به همین دلیل باید پذیرفت که تداوم فرهنگـی بـه معنای تغییرناپذیری و انتقال بدون تغییر نیست. نقـش رسانهها، به ویژه تلویزیون، به دلیل انتقال پیام به صورت دیداری و شـنیداری و سـهولت دسترسی به آن، قابل توجه است. برنامههای تلویزیون بازتابدهندهی ارزشها و تفکرات جامعه هسـتند و نگرش و اعتقادات تماشاگران را شکل میدهند. بنابراین مـی تـوان گفـت کـه محتـوا و معانی درونی برنامههای تلویزیونی، پیامهایی در ارتباط با اولویت های فرهنگی، رفتارها و ایدئولوژی است. این برنامهها نه تنها آیینهای برای بازنمایی شرایط فرهنگی و اجتمـاعی موجـود جامعه هستند، بلکه همچنین میتوانند به عنـوان یـک الگـوی رفتـاری بـرای اعضـای جامعه محسوب شوند؛ به ویژه زمانی که تماشـاگر بتوانـد شـباهتهایی بین خودش و شخصیتهایی که به تصویر کشیده شدهاند پیدا کند. کسـانی کـه وقـت زیـادی را صـرف تماشای تلویزیون میکنند، تا حدی باور دارند که آنچه در برنامههای تلویزیـونی نشـان داده میشود، بازتابی از دنیای خارج است، بنابراین ادراک خـود را نسـبت بـه دنیـای بیرون، بر اساس اطلاعات داده شده به وسیلهی تلویزیون شکل میدهند. تلویزیون، در کنار خانواده، مدرسه، دانشگاه و دیگر نهادها در جامعهپذیری و فرهنگپذیری افراد نقش دارد. معلوماتی که انسانها از طریق دیدن و شنیدن کسب میکنند، بی آن که خود بدانند یا حتی بخواهند، در ناخودآگاه ذهنشان جای گرفته و در فرصت مناسب خود را نشان میدهند.
همه این تاثیرات در حالی است که ما «سواد رسانهای»❊ را در جامعه ایجاد نکردهایم و با مخاطبانی مواجه هستیم که در مقابل رسانه بیشتر منفعل عمل میکنند.
با دیدن فیلمها و سریالهای ایرانی که شاید بسیاری از آنها بر اساس داستان زندگی افراد تهیه شوند و اتفاقاتشان ممکن است در زندگی هر کسی بیفتد، برای افراد این توهم به وجود میآید که باید قوی و ضدضربه بود، خیلیها توانستند به روی خودشان نیاورند که دچار شوک و ضربه روحی شدهاند، پس من هم میتوانم. فارق از اینکه ما این افراد به تصویر کشده شده را در تمام عمرشان دنبال نمیکنیم و خبری از عذابهای روزمره یا کابوسهای شبانهشان نداریم. برخی از این فیلمها، تصویری از ابرانسان یا انسان آسیبناپذیر ارائه میدهند. در حالی که انسان موجودی بسیار آسیبپذیر است.
صحنههای زیر که در ماهها و سالهای گذشته در فیلمها و سریالهای ایرانی دیدهام، همه نشاندهنده زخمهای عمیق روحی هستند. نشانه تروماهای شدید که نیاز به درمان دارند و اگر درمان نشوند، باعث صدمه به خودفرد و دیگرانِ نزدیک زندگی او میشوند. صدماتی که انسان را در وضعیتی قرار میدهند که در صورت درمان نشدن، دیگر قادر به ادامه دادن عادی زندگی نیست.
دختر بچهای شاهد افتادن مادرش از پشتبام و مرگ است، مادری که شایعات زیادی پشت سرش هست و حتی گفته میشود که خودکشی کرده، هر چند که مرگ او تنها یک اتفاق بود. در گذشته به این تجاوز شده و حتی دخترش حاصل این رابطه استس. به دلیل این شایعات، بین خالهاش که فردی به شدت مذهبی است و یک نفر از اعضای فامیل کشمکش است چون هیچکدام حاضر نیستند دختر بچهای را که حرامزاده و نجس است، نگه دارند. دخترک مدام تحقیر میشود، حتی برای اینکه در خانه خاله راه برود، باید از روی کیسه نایلونی عبور کند تا زمین نجس نشود. حتی بچههای همسایه نیز از بازی با او منع میشوند. در آخر فیلم، دخترک شاهد مرگ تنها کسی است که میخواست برای خوشحال کردن دخترک، چرخوفلکی روبروی منزل خالهاش بنا کند. دختر بچه همه این تحقیرها را میشنود و شاهد همه این خشونتهاست و آرام و بیصدا به زندگیاش ادامه میدهد و بیننده باید خیال کند که دخترک از جنس فولاد است و همه اینها هیچ ضربهای به او وارد نمیکند و همچنان سکوت کرده و شاهد بلاهایی است که بر سرش میآید.
در فیلمی دیگر، در اولین صحنه فیلم، پدری دخترش را به دلیل شایعاتی که پشت سرش او هست، میکُشد. برای کشتن دختر، از پسرش کمک میگیرد تا با سنگ به سر دختر بکوبند و در زیرزمین خانهشان او را چال میکنند. پسرک بعد از کشتن خواهرش مینشیند کمی گریه میکند، پدرش هم همینطور و بعد به زندگی کاملا عادیشان ادامه میدهند. عموی دختر برای اینکه مطمئن شود دختر کشته شده، به پسرش شمشیری میدهد تا در جایی که دختر چال شده، فرو کند و ببیند آیا خونی وجود دارد یا نه. همه این ۴ نفر در این صحنهها دچار صدمات روحی شدهاند. به خصوص پسری که خواهرش را به طرز فجیعی کشته و با کمک پدرش خاک کرده یا در واقع در چالهای فرو کرده است و پسرعمویی که شمشیر را در قبر فرو میکند. همه آنها خیلی راحت رفتارهای غیرانسانی یکدیگر را نادیده میگیرند. در طول سالهایی که زندگی این خانواده را در فیلم دنبال میکنیم، در هیچکدام از آنها صدمات جدی ناشی از اضطراب پس از حادسه را مشاهده نمیکنیم.
دختری که همان روز عروسیاش به او تجاوز میشود و در گوشهای رها میشود، کمی گریه میکند، به منزل خالهاش میرود، بعد از آن هم به خانوادهاش میگوید اصلا از من نپرسید کجا بودهام و چه اتفاقی برایم افتاده است. او به زندگی روزمره و عادیاش ادامه میدهد و کمی دیرتر میبینم قرصهای آرامبخش میخورد و گاهی در خواب جیغ میکشد. دختری که حتی پیش از این اتفاق نیز قادر به تصمیمگیری درست برای زندگیاش نبود، پس از این همچنان برای زندگیاش تصمیمهایی میگیرد و مهمترین تصمیمش این است که قوی باشد و به همسر آیندهاش چیزی نگوید.
در سریالی طنز مادری را میبینیم که چند بار حاملگی ناموفق داشته است. آخرین باری که نوزادش را در ماه ششم حاملگی از دست میدهد و در بیمارستان بستری میشود، فردای روزی که از بیمارستان مرخص میشود، بدون هیچ آمادگی قبلی میرود پرورشگاه و میگوید: «اون بچه چشم سبزه رو بدید ما ببریم! همون خوبه!» و بعد هم که میفهمد به سرپرستی گرفتن بچه به این راحتی نیست، دو بار دست به بچه دزدی و ماجراهای متعدد دیگر را از سر میگذراند. من در آسیب متعدد روحی دیدن یک مادر، چیزی برای خندیدن نمیبینم، همینطور در ناآگاهیاش از اینکه بچه انسان، کالا نیست که برویم مغازه، چشم سبزش را سوا کنیم. بچههایی که در پرورشگاه هستند نیز همه دچار آسیبهای ترومایی متعدد شدهاند. همه آنها نیاز به والدینی دارند که توانایی مراقبت از این کودکان را داشته باشند و از آسیب و تروما آگاهی داشته باشند. بر فرض هم که همان کودک را به او بدهند تا به خانه ببرد، کسی که خودش چندین آسیب پشت سر هم دیده و آسیبهایش هنوز درمان نشدهاند، چقدر توانایی و آمادگی این را دارد که با یک کودک آسیبدیده مواجه شود و به میطی امن برای رشد هدیه کند؟
همه اتفاقات ذکر شده در بالا، سرشار از تروما هستند. در تمامی این مثالها و مورد مشابه دیگر، ما اثری از کمک حرفهای در طول فیلم نمیبینیم. تنها در یک مورد میبینیم که فرد بعد از ماهها به یک مشاوره مراجعه کرده است. آدمها مانند ابرقهرمانها بدون اینکه صدمه ببینید، یکی بعد از دیگری از اتفاقات سربلند بیرون میآیند و به سراغ اتفاق بعدی میروند. مانند بازیهای کامپیوتری که فیگورهای بازی، تعداد زیادی «جان» دارند که قابل شارژ هستند.
اینها تنها بخش کوچکی از صدها فیلم و سریال است که هر روز وارد رسانههای ایران میشود.
خـانواده، نقـش موثر و مهمی در شـکلدهـی ارزشهـا و هنجارهـا در افـراد ایفـا مـیکنـد. اگر ارزشهـا و هنجارهـای بـه تصـویر کشـیده شـده در تلویزیـون با ارزشها و هنجارهای خانوادگی، همخـوانی داشته باشد، الگوهای ارائـه شـده، مـورد پـذیرش افـراد قـرار مـیگیرند. تعداد خانوادههایی که فکر میکنند برای عبور از صدمات روحی نیاز به کمک حرفهای ندارند کم نیست. هنوز هم کم نیستند خانوادههایی که میگویند: «ببین چقدر زن قویهایه، شوهرش هر بلایی سرش آورد، موند و ساخت! به این میگن زنِ بساز! یاد بگیر!» هنوز هم هستند خانوادههایی که بعد از مرگ فرزندشان هیچ کمک حرفهای نمیگیرند و خیال میکنند که غبار سالها بر روی این مرگ مینشیند و به گونهای بعد از سالها خودبهخود از این بلازدگی عبور میکنند. غافل از این که این بلازدگی، جایی که انتظارش را ندارند سر باز میکند و صدماتی را به آنها و اطرافیانشان وارد میکند.
برای اینکه ببینیم چرا دیدن مکرر این مسائل، باعث تحریف واقعیت و عادی شدن صدمات روحی به افراد میشود، نظریه مدلسازی را بررسی میکنیم.
نظریه مدلسازی: بر اساس این نظریه، رسانهها، به ویـژه تلویزیـون و سـینما، روشها و الگوهای مختلف رفتاری را در برنامههای خود نشان میدهند. این الگوها که شامل – نگرش، رفتارها، نحوه صحبت کردن با دیگران، لباس پوشیدن، راه رفتن یا به طور کلی هر عمل و حرکت بازیگران داخـل تصـویر است– که در واقع میتواند الگویی برای تماشاگران باشد. مردمی که ایـن حرکـات یا الگوهـای رفتاری قابل تقلید را مـیبینند، ممکن اسـت آنهـا را بـه عنوان جزیی از مجموعه نگرشها و رفتارهای شخصیتی خود بپذیرند. البته این نظریه از دیدگاه وسیعتری ریشه میگیرد که آن را نظریه یـادگیری اجتمـاعی مـینامنـد و بـرای اولین بار توسط آلبـرت بانـدورا مطرح شـد. نظریـه یـادگیری اجتماعی، توضیح میدهد که هر شخصی با دیدن رفتار یک فرد دیگر، میتواند آن را تقلید کند. تعمیم این نظریه را به رفتار بازیگران در فیلمهای سـینمایی، نظریه مدلسازی مینامند.
همین مدلسازی، یکی از دلایل جلوه دادن عادی مشکلات روحی و روانی است. تا جایی که حتی در زندگی عادی افراد تلاش میکنند به یکدیگر بگویند: «عیبی نداره، قوی باش، ادامه بده، اون هم راحت شد مرد یا به کسی که نوزاد یا کودکش را از دست داده میگویند عیبی نداره، یه بچه دیگه میاری دوباره…) خلاصه اینکه بدون کمک حرفهای و تخصصی که واقعا لازم و ضروری است، سعی میکنند یکدیگر را بر روی ریلهای زندگی عادی هل دهند.
با توجه به همه این توضیحات، اگر وضعیت فیلمها و سریالها همینطور ادامه میکند، اکثر افراد جامعه از شناخت و درمان تروما آگاهیای پیدا نمیکنند و بلازدگی روزبهروز بیشتر در عمق جامعه نفوذ میکند. جامعهای که دچار توهمِ قوی و تابآور بودن شده است. با اتفاقاتی که مدام در دنیای امروز میافتد، چیزی که بیش از پیش به آن نیاز داریم، تابآوری واقعی است و نه توهم تابآوربودن. این روزها ممکن است افراد، خانوادهها یا حتی کل جامعه تحت تاثیر حوادث ناگواری قرار گیرند. ممکن است افراد خانه، خانواده یا عزیزانشان را از دست بدهند یا از خانواده یا جامعهشان جدا شوند یا شاهد خشونت یا مرگ کسی باشند. هر ممکن است هر فردی به نحوی تحت تاثیر این وقایع قرار گیرد و هر کس دامنهی گستردهای از واکنش ها و احساسات را به همراه دارد. بسیاری از افراد ممکن است احساس ضعف، گیجی، سردرگمی و تزلزل شدید کنند. ممکن است افراد احساس ترس، اضطراب، کرختی، بیحسی یا از همپاشیدگی کنند. برخی ممکن است واکنشهای شدید و برخی واکنش های خفیفی داشته باشند. چگونگی واکنش هر فرد به عوامل گوناگونی بستگی دارد، از جمله ماهیت و شدت رویدادهایی که تجربه کرده یا با آنها مواجه شده، سلامت جسمانی و روحی فرد، حمایت و پشتیبانی افراد خانواده از او و عوامل دیگر.
برای تابآوردبودن باید از کودکی آموزش ببینیم. باید آگاه شویم که چطور از تواناییهای مغز و روحمان، در شرایط بحران استفاده کنیم و همانطور که اشاره شد، رسانهها نقش موثری در این آموزش دارند.
طرز رفتار درست و سالم با یک مشکل یا روابط سالم با افراد را میتوان از طریق کتاب، فیلم، سریال و برنامههای گفتگومحور منتقل کرد. یکی از مهمترین نقشهایی که داستانها دارند، این است که تجربه زندگیهای متعدد را برای ما فراهم میکنند. چه این داستانها در رمانها گفته شوند، چه از طریق فیلم و سریال. خیلی خوب است که برخی از این زندگیهای تعریف شده، زندگیهایی سرشار از روابط سالم و رفتارهای درست باشد. داستانهایی که شاید بتوانند به این سوالات پاسخ دهند که اگر دچار این اتفاق هولناک در زندگی شدم، چه کنم؟ در چه موقعیتهایی از زندگی افراد دچار تروما میشوند؟ اگر صدمه روحی خوردم چه کنم؟ در چه مواقعی باید کمک حرفهای بگیرم؟
نویسنده: مرسده عامری
………………..
❊ سواد رسانهای عبارت است از پرورش مخاطبانی که توانایی گزینش داشته باشند و نسبت به شکل، قالب و محتوای برنامههای رسانههای جمعی، حس انتقادی داشته باشند. هدف عمدهی آموزش سواد رسانهای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات، به شرکتکنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند؛ نه این که حالتی منفعل و تابع نسبت به تصاویر و ارزشهایی داشته باشند که در یک جریان یک طرفه از منابع رسانهای انتقال پیدا میکنند. بنابراین مخاطب با آموختن سواد رسانهای توانایی شناسایی پیام های مخرب را کسب کرده و می تواند نوعی رژیم مصرف رسانه ای را برای خود تنظیم کند.
منابع
– بازنمایی روابط نسلی در سریال های تلویزیونی، دو فصلنامه تخصصی «پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه»، شماره چهارم، بهار و تابستان ۱۳۸۹، فروزنده جعفرزاد هپور، منصور ساعی.
– گزارشی از فرضیات و نتایج یک پژوهش جامعه شناختی ارتباطی در دانشگاه آزاد اسلامی، بررسي تاثير برنامه هاي تلويزيوني بر سبک زندگی، ناهيد خوشنويس.
مجلهی رسانهی فرهنگ، ویژهنامهی تروما را میتوانید از اینجا دانلود کنید: رسانه فرهنگ، ویژه نامه تروما
0 Comments